مشغول رصد اخبار و تحلیل‌ها در فضای مجازی بودم که در چند تا از گروه‌های تلگرامی خواندم، بزودی در مهاباد همایشی با عنوان دگرپذیری و رواداری برگزار می‌شود و برای این امر از مهمانان خارجی امثال ابوبکر کاروانی و... دعوت به عمل می‌آید.

با خواندن این خبر خوشحال شدم که در استان آذربایجان غربی که رنگین‌کمانی از اقوام، ملّت‌ها و مذاهب را به نمایش گذاشته چنین همایشی؛ آنهم با عنوان دگرپذیری که زیبنده و گمشده‌ی آن است، برگزار شود.

خیلی زود با واکنش‌ها و پیش‌بینی‌های متفاوتی درباره‌ی آن همایش مواجه شدم که هر کدام به گونه‌ای همایش دگرپذیری را واکاوی و پیش‌بینی می‌کرد.

عدّەای که اغلب عینک تیره و آفتاب‌شکن به چشم داشتند در واکنش به برگزاری چنین همایشی نوشته بودند: مدیریت چنین همایشی در حدّ و قواره‌ی برگزارکنندگان احتمالی این همایش که اغلب مذهبیون و اسلامگرا هستند، نیست!

عدّه‌ای نیز که معمولاً دارای نام مستعار بودند، برگزاری چنین همایشی را در شرایط بسته‌ی سیاسی کنونی منطقه و ایران جزء خیالات و محالات به حساب می‌آوردند.

در این میان عدّەای نیز نوشتند: اگر دولت هم مجوّز برگزاری این همایش را صادر کند و متصدّیان برگزاری همایش نیز برای برگزاری موفّق آن جانفشانی کنند باز شاهد همایشی خنثی و تکراری خواهیم بود؛ همایشی مشابه همایش‌های چند ساعته‌ی دولتی که با مدعوین خاصّ و اغلب کارمند و سخنرانی یکی دو نفر از مسؤولان برگزار می‌شود.

چند روز مانده به برگزاری همایش خبرها حاکی از موافقت مقامات با برگزاری همایش بود و زمان و مکان دقیق آن رسانەای و اعلام شد.

اینجانب که کم و بیش و اغلب به صورت اتّفاقی و پرس‌وجوی دوستانه، در جریان برنامه‌ریزیهای همایش قرار می‌گرفتم با چشم خود می‌دیدم که مسؤولان محترم همایش به صورت شبانه روز مشغول برنامه‌ریزی برای برگزاری این همایش بودند و این امر را حیاتی و حیثیتی می‌دانستند؛ به‌گونه‌ای که برای برگزاری موفّق آن از هر نفس و نفیسی مایه می‌گذاشتند و هم‌قسم شده بودند که این همایش را متفاوت برگزار کنند.

دوستان در اتاق فکر و فرمان همایش برای بالا بردن میزان مشارکت مردم چند کار اساسی انجام دادند که جای تأمّل و دستمریزاد دارد؛ ازجمله: تبلیغ گسترده برای همایش در شبکه‌های مجازی، ارسال دعوتنامه‌ی ویژه برای شخصیتهای حقیقی و حقوقی متنفّذ در منطقه، دعوت از کلّیّه‌ی مهمانان جهت رزرو صندلی و رایگان و عمومی اعلام نمودن شرکت در همایش.

سه روز مانده به برگزاری همایش طیّ تماسی که با مسؤول رزو صندلی‌های همایش داشتم خاطرنشان نمود: تاکنون بیش از سه چهارم صندلیهای هزارتایی سالن وحدت رزرو شده است!

نسیم خوش‌بینی دوستان جهت برگزاری موفّق همایش شروع به وزیدن کرد و جمعی از تحلیل‌گران واقع‌بین و منطقی همایشی عظیم و با شکوهی را به بانیان آن نوید می‌دادند.

روز موعود فرارسید و خبرها حاکی از پرشدن صندلی‌های سالن برگزاری همایش بود.

ساعت سه و نیم روز پنج شنبه جهت حضور در همایش به اتفاق خانواده و چند مهمان عزیز و با پای پیاده راهی سالن وحدت شدم. هنوز درهای سالن گشوده نشده بود و مردم زیادی جلوی در صف کشیده بودند. چند جوان آشنا از دور که مرا دیدند نزدیک شدند و به گمان اینکه کاره‌ای هستم گفتند: متأسّفانه صندلی رزرو نکرده‌ایم، از راه دور آمده‌ایم، لطف کن و جایی برایمان پیدا کن!

خیلی زود مدعوین بر صندلی‌های رزرو شده که نام و نام خانوادگی‌شان بر آن نوشته شده بود و بسته‌ای حاوی کیک و شکلات و میوه و آب معدنی جهت پذیرایی بر دسته‌ی آن قرار گذاشته بود، مستقر شدند.

هرازچند گاهی عدّه‌ای - اغلب آشنا و بی‌صندلی - از راه می‌رسیدند که با احترام استقبال‌کنندگان که اتیکتهایی تحت عنوان «تشریفات» بر گردن آویخته بودند به سالن پشتی راهنمایی می‌شدند.

برنامه‌ها با تلاوت قرآن شروع شد. دبیر محترم همایش، مختصر و مفید و حرفه‌ای شروع برنامه‌ها را استارت زد.

لحظه به لحظه بر حضور مهمانان که از اقشار مختلف و شهرهای کوردنشین و آذری بودند در همایش افزوده می‌شد، امری که مسؤولان همایش را وادار کرد به منظور رفاه حال حضّار صندلی‌های اضافی دیگری را در داخل سالن قرار دهند.

همایش ظرف زمان پیش‌بینی‌شده برگزار شد و رأس ساعت مقرّر پایان یافت. در یک کلام بیشتر پیش‌بینی‌های سیاه، غلط از آب در آمد و همایش با خشنودی غالب حضّار و مدعوین گرانسنگ برگزار شد و پایان یافت.

پاره‌ای از مهم‌ترین پیامهای همایش عبارتند از:

١- قانون اساسی ایران دارای ظرفیت‌ها و زمینه‌هایی جهت فعّالیّت مدنی و مردمی است که جا دارد بزرگان، این فرصت را مغتنم بشمارند. 

٢- مدیریت و برنامه‌ریزی امری اکتسابی است نه موروثی و اغتصابی؛ به دیگر تعبیر همه: اسلامگرا، سکولار و لیبرال می‌توانند با تلاش و تحصیل، برنامه‌هایی را ارائه و مدیریت کنند و این همایش اعلام کرد که لباس مدیریت بر قد و بالای کسی دوخته نشده است.

٣- جا دارد به توانایی برگزارکنندگان همایش دگرپذیری مهاباد اعتراف نموده و با صراحت و بدون ملاحظات حزبی، سیاسی و فکری موفّقیّت نسبی‌شان را تبریک گفته و برایشان دعای خیر کرد.

٤- جا دارد از باب «من لم یشکر الخلق لم یشکر الخالق» از مسؤولان دولتی و امنیّتی کشور که زمینه‌ی برگزاری این همایش مردمی و مدنی را فراهم نمودند تشکّر کنیم و از خدای لایزال بخواهیم مسؤولان بیشتری از این تبار نصیبمان کند.

٥- از همه‌ی اصحاب قلم و خرد بخواهیم بیش از پیش در عرصه‌های گوناگون مدنی و سیاسی فعّالیّت نموده و گام بردارند و تحت هر شرایطی میدان را خالی نگذارند. 

٦-پس از استارت خوردن این همایش در مهاباد جا دارد دلسوزان هم‌استانی برای اشاعه‌ی بیشتر فرهنگ دگرپذیری و رواداری تلاش کرده و جهت ترویج و کاربردیتر نمودن فرهنگ همزیستی و دگرپذیری همّت مضاعف مبذول دارند.

٧- مردم فهیم و شیفته‌ی رواداری استان آذربایجان غربی، همواره حامی حرکت‌های دلسوزانه و دگرپذیرانه بوده و هست و با استقبال کم‌نظیرش از همایش مهاباد نشان داد که در هر شرایطی، پشت دلسوزان صادق خود خواهد ایستاد.

٨- شایسته است صدا و سیمای استان و بویژه مرکز مهاباد برای پوشش دادن این‌گونه همایش‌ها خجولانه ظاهر نشده و انتظار مردم را تحقّق  ببخشند و قبل از رسانه‌های خارجی به پوشش این‌گونه برنامه‌های پرطرفدار همّت گمارند.

٩- از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی هم‌استانی‌مان می‌خواهیم به منظور کاستن از شکاف توأم با نومیدی موجود و پرکردن خلأهای احتمالی برای برگزاری این‌گونه همایش‌ها و نشست‌ها بکوشند.

١٠- از تحلیل‌گران خوشفکر و با انصاف بخواهیم این‌گونه موفّقیّت‌های نسبی را برای مردم عزیزمان طوری واکاوی کنند که به کامشان بوده و رواداری پیشه کنند و همه را فرا بخوانیم که از خواندن آیه‌ی یأس و نومیدی و خائن خواندن این و آن پرهیز کنند.

١١- شاید پیام اصلی همایش این بوده باشد که در ایران هستند کسانی و جریاناتی که معتقد به فعّالیّت‌های مدنی با خوانشی اسلامی می‌باشند و این همایش ثابت کرد که عصر ادّعای نمایندگی انحصاری مردم بویژه در عرصه‌های فکری و سیاسی به‌سر رسیده است.  

١٢- دیگر پیام همایش مهاباد شاید این باشد که دگرپذیری و رواداری را قبل از اینکه در منابع غربی و اروپایی جست‌وجو کنیم جا دارد این فرهنگ اصیل را در آموزه‌های دینی سراغ بگیریم.

١٣- حضور و درخشش سخنرانان داخلی و اغلب بومی در کنار سخنرانان خارجی حاکی از این است که بزرگان این خطّه از ایران نیز سخن و پیام برای گفتن دارند.